بِسْمِ اللّهِ الرّحْمَنِ الرّحِیمِ

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوا۟ کُونُوا۟ قَوَّٰمِینَ

بِٱلْقِسْطِ شُهَدَآءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَىٰٓ أَنفُسِکُمْ

أَوِ ٱلْوَٰلِدَیْنِ وَٱلْأَقْرَبِینَ ۚ

إِن یَکُنْ غَنِیًّا أَوْ فَقِیرًۭا فَٱللَّهُ أَوْلَىٰ بِهِمَا ۖ

فَلَا تَتَّبِعُوا۟ ٱلْهَوَىٰٓ أَن تَعْدِلُوا۟ ۚ وَإِن تَلْوُۥٓا۟ أَوْ تُعْرِضُوا۟ فَإِنَّ ٱللَّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًۭا (نساء۱۳۵ )

عدالت اجتماعى
به تناسب دستورهائى که در آیات گذشته درباره اجراى عدالت در خصوص مورد یتیمان ، و همسران داده شده ، در این آیه یک اصل اساسى و یک قانون کلى درباره اجراى عدالت در همه موارد بدون استثناء ذکر مى کند و به تمام افراد با ایمان فرمان میدهد که قیام به عدالت کنند.
(یا ایها الذین آمنوا وا قوامین بالقسط).
باید توجه داشت که قوامین جمع قوام

((صیغه مبالغه )) به معنى ((بسیار قیام کننده ))است ،

یعنى باید در هر حال و در هر کار و در هر عصر و زمان قیام به عدالت کنید که این عمل خلق و خوى شما شود، و انحراف از آن بر خلاف طبع و روح شما گردد.
تعبیر به ((قیام ))

در اینجا ممکن است به خاطر آن باشد که انسان براى انجام کارها معمولا باید بپاخیزد، و به دنبال آنها برود، بنابراین ((قیام )) به کار کنایه از تصمیم و عزم راسخ و اقدام جدى درباره آن است اگر چه آن کار همانند حکم قاضى احتیاج به قیام و حرکتى نداشته باشد، و نیز ممکن است تعبیر به قیام از این نظر باشد که قائم معمولا به چیزى میگویند که عمود بر زمین بوده باشد و کمترین میل و انحرافى به هیچ طرف نداشته باشد، یعنى باید آنچنان عدالت را اجرا کنید که کمترین انحرافى به هیچ طرف پیدا نکند.
سپس براى تاکید مطلب مساله شهادت را عنوان کرده ، میفرماید: ((به خصوص در مورد شهادت باید همه ملاحظات را کنار بگذارید و فقط به خاطر خدا شهادت به حق دهید، اگر چه به زیان شخص شما یا پدر و مادر و یا نزدیکان تمام شود)).
(شهداء لله و لو على انفسکم او الوالدین و الاقربین ).
این موضوع در همه اجتماعات و مخصوصا در اجتماعات جاهلى وجود داشته و دارد که معمولا در شهادت دادن ، مقیاس راحب و بغضها و چگونگى ارتباط اشخاص با شهادت دهنده قرار مى دهند اما حق و عدالت براى آنها مطرح نیست ، مخصوصا از حدیثى که از ابن عباس ‍ نقل شده استفاده میشود که افراد تازه مسلمان حتى بعد از ورود به مدینه به خاطر ملاحظات خویشاوندى از اداى شهادتهائى که به ضرر بستگانشان میشد خوددارى میکردند، آیه فوق
نازل شد و در این زمینه به آنها هشدار دارد.
ولى - همانطور که آیه اشاره میکند - این کار با روح ایمان سازگار نیست ، مؤ من واقعى کسى است که در برابر حق و عدالت ، هیچگونه ملاحظهاى نداشته باشد و حتى منافع خویش و بستگان خویش را به خاطر اجراى آن نادیده بگیرد.
ضمنا از این جمله استفاده میشود که بستگان مى توانند با حفظ اصول عدالت به سود یا به زیان یکدیگر شهادت دهند (مگر اینکه قرائن اتهام بطرفدارى و اعمال تعصب در کار بوده باشد).
سپس به قسمت دیگرى از عوامل انحراف از اصل عدالت اشاره کرده میفرماید: ((نه ملاحظه ثروت ثروتمندان باید مانع شهادت به حق گردد و نه عواطف ناشى از ملاحظه فقر فقیران ، زیرا اگر آن کس که شهادت به حق به زیان او تمام میشود، ثروتمند یا فقیر باشد، خداوند نسبت به حال آنها آگاهتر است ، نه صاحبان زر و زور میتوانند در برابر حمایت پروردگار، زیانى به شاهدان بر حق برسانند، و نه فقیر با اجراى عدالت گرسنه مى ماند)).
(ان یکن غنیا او فقیرا فالله اولى بهما).


باز براى تاکید دستور مى دهد که ((از هواى و هوس پیروى نکنید تا مانعى در راه اجراى عدالت ایجاد گردد)).
(فلا تتبعوا الهوى ان تعدلوا)
و از این جمله به خوبى استفاده میشود که سرچشمه مظالم و ستمها، هواپرستى است و اگر اجتماعى هواپرست نباشد، ظلم و ستم در آن راه نخواهد داشت !
بار دیگر به خاطر اهمیتى که موضوع اجراى عدالت دارد، روى این دستور تکیه کرده میفرماید:

((اگر مانع رسیدن حق به حقدار شوید و یا حق را تحریف نمائید و یا پس از آشکار شدن حق از آن اعراض کنید، خداوند از اعمال شما آگاه است )).
(و ان تلووا 

او تعرضوا فان الله کان بما تعملون خبیرا).
در حقیقت جمله ان تلووا اشاره به تحریف حق و تغییر آن است ، در حالى که جمله تعرضوا اشاره به خوددارى کردن از حکم به حق میباشد و این همان چیزى است که در حدیثى از امام باقر (علیه السلام ) نقل شده است .
جالب توجه اینکه در ذیل آیه تعبیر به خبیر شده است نه علیم ، زیرا خبیر معمولا به کسى میگویند که از جزئیات و ریزهکاریهاى یک موضوع آگاه است ، اشاره به اینکه خداوند کوچکترین انحراف شما را از حق و عدالت به هر بهانه و دستاویزى که باشد حتى در آنجا که لباس ‍ حق بجانب بر آن مى پوشانید میداند و کیفر آن را خواهد داد!
آیه فوق توجه فوق العاده اسلام را به مساله عدالت اجتماعى در هر شکل و هر صورت کاملا روشن میسازد و انواع تاءکیداتى که در این چند جمله بکار رفته است نشان میدهد که اسلام تا چه اندازه در این مساله مهم انسانى و اجتماعى ، حساسیت دارد، اگر چه با نهایت تاسف میان عمل مسلمانان ، و این دستور عالى اسلامى ، فاصله از زمین تا آسمان است !، و همین یکى از اسرار عقب ماندگى آنها است .

توحید و نیکى به پدر و مادر، سرآغاز یک رشته احکام

احسان به والدین وچندتوصیه مهم

احسان به والدین برای (خدا) اگرفقیرند یاغنی

، ,عدالت ,حق ,شهادت ,قیام ,اجراى ,اجراى عدالت ,به خاطر ,است ، ,حق و ,که در ,درباره اجراى عدالت

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

غریبه آشنا مرکز مبادلات ارزی سلیمی اکسچنج ارزها فروش مخازن پلیمری با تخفیف 20% مسلم مراد هیدرولیک آسانسور ایرانیان server2315 وبگاه شخصی محمد رجبی بلاگ برندسازی شخصی با مدل 11p | دکتر مهاجر